لر
این قوم ایرانی در باختر و جنوب باختری ایران اقامت دارند . زبان لری بسیار نزدیکبه زبان فارسی اصیل است. ویژگیهای زبان لری بخوبی به ما نشان میدهد که چیرگی زبانهای ایرانی در منطقه کنونی لرستان در دیرینهشناسی باستان بیشتر از سوی ناحیه پارس صورت گرفته تا از سوی ناحیه ماد.گویشهای زبان لری نزدیکترین گویشهای ایرانی به زبان فارسی هستند.. زبان لری همانند زبان فارسی نوادهای از زبان پارسی میانه است و واژههای آن همانندی بسیاری با فارسی دارد.ریشه زبانهای ایرانی لری (بختیاری، خرمآبادی) مانند زبان فارسی به پارسی میانه(پهلوی ساسانی) و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان (زبان هخامنشیان) برمیگردد.. برخی اقوام لر کوچک در قرن دوازدهم هجری شمسی از نواحی کردنشین عراق کوچ کرده و در لرستان ساکن شدند. برخی گویشهای زبان لری مانند لری خرمآبادی نیز تحت تاثیر زبان کردی قرار گرفتهاند.اما لرها مردمانی هستند که از نظر قومی جزئی از مردم کرد به شمار نمیآیند.. و خویشاوندی لرها با مردمان کردتبار تنها در ایرانی بودنشان است
ریشه نام لر
واژهٔ کرد در دوران دیرینه شناسیی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمهگردانان و کوچنشینان ایرانیتبار فلات ایران به کار رفتهاست و معنای قومی ویژه نمیدادهاست.بنابراین در برخی از منابع، لرها و دیلیمان و بلوچان و مردمان دیگر را جزو کردان شمردهاند زیرا واژه “کرد” به معنی یک گونه شیوه زندگی و نه معنی زبانی بودهاست. اما از دید قومیت لرها گروهی جدا از کردها شمرده میشوند.
حمدالله مستوفی میگوید در زبدة التواریخ آمده است.
وقوع نام لر بدان قوم بوجهی گویند از آنکه در ولایت مارود دیهی است آن را کرد میخوانند و درآن پیرامون دربندی آن را به زبان لری کوک اکر خوانند و در آن دربند موضعی است که لر خوانند چون اصل ایشان از آن موضع خواسته ایشان را لر خوانند. وجه دوم آن است که به زبان لری کوه پُردرخت را لِر گویند و بسبب ثقالت راء کسرهٔ لام با ضمه کردند و لر گفتند و وجه سوم اینکه این خاندان از نسل شخصی اند که او لر نام داشته و قول اول درست تر مینماید.
پراکندگی قوم لر
گستردگی مناطق لُرنشین خاورمیانه
قوم لر دارای تقسیم بندیهای زیادی است که در مهمترین و کلیترین تقسیمبندی به دو شاخه لر بزرگ و لر کوچک تقسیم میشود.در برخی منابع مانند دانشنامه ایرانیکا، لکها و لرها در یک دسته بندی قرار گرفتهاند.مردم لر دارای پراکندگی در مناطق غرب و جنوب غربی ایران هستند. مناطق زیر طبق دانشنامه ایرانیکا مناطقی است که عشایر لر در آن ییلاق و قشلاق کرده و یا یکجانشین شدهاند.
گروه کوچکی از پشتو زبانهای شرق افغانستان بختیاری نام دارند.این گروه هیچ ارتباطی با بختیاریهای ساکن ایران ندارند.
دسته | محل سکونت |
لرهای ممسنی | در استان فارس و شهرستانهای ممسنی، بخشهایی از کازرون و رستم. |
لرهای بویراحمدی | در استان کهگیلویه و بویراحمد و بخشی از استان خوزستان. |
لرهای بختیاری | در استان خوزستان، مناطق جنوب شرقی عمدتاً در شهرستانهای اهواز، اندیکا، مسجدسلیمان، شوشتر، ایذه و دزفول. |
لرهای کوچک | این دسته در استانهای لرستان و ایلام، شمال استان خوزستان و برخی مناطق شرقی عراق هم مرز با ایران ساکن هستند. |
تاریخ مردم لر و مشروطیت.
یکی از مهم ترین فعالیتهای سیاسی مردم لر در صده گذشته مشارکت در انقلاب مشروطه ایران بوده است. طرفداری مردم لر و به خصوص ایل بختیاری نقش پررنگی در پیروزی انقلاب مشروطه داشتند. با آغاز تیرماه ۱۲۸۸ شمسی، قوای سردار اسعد به قم و قوای سپهدار به ینگی امام رسیدند. در مقابل سعدالدوله قوایی به فرماندهی امیر مفخم بختیاری به سمت کرج فرستاد. مجاهدین بختیاری با حرکت به سوی تهران و با همراهی مجاهدین شمال به فرماندهی سپهدار اعظم که در نزدیکی تهران به هم پیوستند، پس از شکست مقاومت نیروهای استبداد صغیر موفق به فتح تهران و شکست استبداد صغیر شدند.
دوره پهلوی
شورش لرستان
در سال ۱۳۰۲ نیروهای دولتی و عشایر لر در فاصله میان شهرهای بروجرد و خرمآباد وارد نبرد شدند. قوای عشایر متشکل از طوایف ایل بیرانوند، سگوند، پاپی و چگنی بودند و درگیریها در مهر سال ۱۳۰۲ آغاز شد ولی تا پایان آذر همان سال نیروهای دولتی توانستند خرمآباد را محاصره و آن را به کنترل درآورند. پس از آن عفو عمومی اعلام شد و از عشایر خواسته شد سلاحهای خود را تحویل دهند ولی چند تن از سران عشایر که تسلیم شده بودند دستگیر و اعدام شدند. با اعدام سران عشایر درگیریها در بهار ۱۳۰۳ و با بازگشت عشایر از شمال خوزستان از سرگرفته شد و تا ۹ اردیبهشت همان سال ادامه داشت در نهایت و در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۳۰۳ نیروهای دولتی با بمباران مواضع عشایر موفق به ورود به خرمآباد و شکست دادن کامل عشایر لر شدند.
پس از فتح خرمآباد چندتن از سران عشایر بر خلاف آنچه عفو عمومی اعلام شده بود اعدام شدند. سرکوب عشایر لر توسط سپهبد احمد امیراحمدی مورد تقدیر رضاشاه قرار گرفت. اقدام حکومت مرکزی در نقض عفو عمومی و اعدام سران عشایر باعث شورش مجدد در منطقه لرستان شد. این شورش با محاصره خرمآباد در بهار ۱۳۰۳ آغاز شد. با آغاز فصل بهار و بازگشت ایلهای لر از شمال خوزستان به مرکز لرستان، درگیری مسلحانه با نیروهای حکومت مرکزی از سر گرفته شد. در این سال سپهبد محمد شاهبختی فرماندهی تیپ پیاده لشکر غرب را بر عهده داشت. علیرغم اینکه احمدی خواهان سرکوب بیشتر عشایر بود ، شاهبختی درپی دفاع از مواضع نیروهای حکومتی بود.
سرانجام در ۹ اردیبهشت همان سال در حالی که امیراحمدی فرماندهی را بر عهده داشت خرمآباد توسط هواپیما بمباران شد و پس از یک رشته درگیری میان عشایر لر و نیروهای حکومت مرکزی در ۱۵ خرداد ۱۳۰۳ بار دیگر خرمآباد توسط نیروهای دولتی اشغال شد. امیراحمدی پس از پیروزی درپی سرکوب بیشتر عشایر لر بود اما رضاشاه در تاریخ ۱۹ مرداد همان سال با ارسال تلگرافی دستور اعلام عفو عمومی را صادر کرد.
زبان
گویشهای زبان لری نزدیکترین گویشهای ایرانی به زبان فارسی هستند. زبان لری همانند زبان فارسی نوادهای از زبان پارسی میانه است و واژههای آن همانندی بسیاری با فارسی دارد. ریشه زبانهای ایرانی لری (بختیاری، خرمآبادی) مانند زبان فارسی به پارسی میانه(پهلوی ساسانی) و از طریق پارسی میانه به پارسی باستان (زبان هخامنشیان) برمیگردد.ویژگیهای زبان لری نشان میدهد که چیرگی زبانهای ایرانی در منطقه کنونی لرستان در تاریخ باستان از سوی ناحیه پارس صورت گرفته و نه از سوی ناحیه ماد.زبانشناسانی دیگر لری را یک پیوستار زبانی از گویشهای ایرانی جنوب غربی بین گونههای فارسی و کردی دانستهاند.
جغرافیای زبان لُری
دانشنامه ایرانیکا جغرافیای گویشوران زبان لری را از جنوب استان همدان (حداقل از نهاوند به سمت جنوب.تا خوزستان و استان فارس بیان میکند. پراکندگی گویشوران لر در امتداد رشته کوه زاگرس در غرب کشور ایران و به طور دقیقتر از زاگرس میانی تا سواحل خلیج فارس و در غرب تا حدود بینالنهرین و دربردارندهٔ گویشهای بسیار متعدد از گویشهای ممسنی، بختیاری، گناوه و دیلم، کهگیلویه و بویراحمد، لری خرمآبادی است. در واقع لری خرمآبادی متداولترین گویش در میان لر کوچک و لری بختیاری متداولترین گویش در میان گویشهای جنوبی (لر بزرگ) محسوب میشوند.بیشترین جمعیت گویشوران لر در استانهای لرستان، چهارمحال و بختیاری، کهگیلویه و بویراحمد و خوزستان است اما جمعیت قابل ملاحظهای از لرزبانها در مناطقی از استان کهگیلویه و بویراحمد و استان بوشهر، جنوب استان ایلام، غرب استان فارس و اصفهان ساکن هستند. اما برخی از لرزبانها در مناطقی از ایران پراکندهاند که علت این پراکندگی به طور عمده مسائل سیاسی به خصوص در زمان حکومت رضاشاه پهلوی صورت گرفته و از آن جمله میتوان به لرزبانهایی که به استانهای قزوین، قم و کرمان تبعید شده و هم اکنون بخشی از گویشوران لر به شمار میآیند اشاره کرد.
ژنتیک
با توجه به واریاسیون کروموزم وای لرها، آنان از لخاظ بسامد نسبتاً بالای تکگروه R1bی کروموزوم وای (مشخصاً سابکلاد R1b1a2a-L23) نسبت به دیگر گروههای ایرانی ممتازند. گروه R1، به همراه دیگر کلادهایش، مربوط به اوراسیای غربی/مرکزی در پارینهسنگی زبرین است، که رایجترین تکگروه میان لرهاست. تک گروه J2a (مشخصاً ساب کلادهای J2a3a-M47, J2a3b-M67, J2a3h-M530) دومین سلسله رایج بین لرهاست و با رسوخ کشاورزان از خاور نزدیک نوسنگی ۸۰۰۰-۴۰۰ قبل از میلاد مرتبط است.دیگر تک گروهی که بسامد آن به بالای ۱۰ درصد میرسد G2a است که سابکلاد G2a3b بیشتر آن را تشکیل میدهد. همچنین لرها بیشترین بسامد تک گروه E1b1b1a1b را در ایران نشان میدهند. دودمانهای Q1b1 و Q1a3، ۶ درصد و T، ۴٪ حاضرند
ایلات و خاندانها
مردم لر در یک گروهبندی بزرگ و کلی به دو شاخه اصلی تقسیم میشوند که عبارت است از:
لر بزرگ دارای بخشبندیهای گوناگونی است ولی به طور کلی میتوان مردم بختیاری، بویراحمدیها و ممسنیها را لر بزرگ نامید. در مورد لر کوچک میتوان اینگونه بیان کرد که شامل مردم لر ساکن منطقههای پیشکوه و پشتکوه و بعبارتی (استانهای لرستان، ایلام، جنوب کرمانشاه و جنوب همدان) میشود.
ایل بویراحمد
بویراحمد بزرگترین ایل در استان کهگیلویه و بویراحمد است. این ایل نیمی از جمعیت ناحیه بویراحمد را تشکیل میدهد و در سرزمینی بهوسعت ۶۵ هزار کیلومتر مربع یعنی پیرامون ۴۲ درصد مساحت کل استان کهگیلویه و بویراحمد پراکنده هستند.
بزرگترین قبیله ایل بویراحمد تامرادی است، جمعیت این ایل حدود ۲۰۰ هزار نفر و بخشی از مردم ایل تامرادی در استان خوزستان ساکن میباشند. و بعد از آن ایل بزرگ بهمئیکه درمناطق گرمسیر و سردسیر استان گهگلویه و بویراحمد و تعداد زیادی در خوزستان سکونت دارند تشکیل شده است[سرزمین بویراحمد از سه بخش مجزاء از هم بخش میشود که گروههایی از ایل بویراحمد در آن ساکن هستند که عبارتند از:
تاریخ فرهنگی
بویراحمدیها پیرو مذهب شیعهاند، و دین یکی از اجزای اساسی فرهنگ آنهاست که بر تمام جنبههای زندگی شان اثر نهاده است. فرهنگ آنها، همانند دیگر اقوام ایرانی، فرهنگی ایرانی ـ اسلامی است که نباید، همانند برخی پژوهشگران، در نقش و اهمیت عناصر ایرانی پیش از اسلام در فرهنگ و اعتقادات بویراحمدیها غلو کرد، وگرنه تصویری کاملاً غیرواقعی و محرف از فرهنگ و باورهای دینی بویراحمدیها پدید خواهد آمد.
برخی زیارتگاههای این قوم پیشینهای پیش از اسلامی دارند، اما برای ترسیم سیمای دقیق مذهبی این قوم، اشارة صرف به این موضوع کافی نیست. این گونه زیارتگاهها در تمام نقاط ایران یافت میشوند. بویراحمدیها برای نامگذاری کودکان خود نامهای اسلامی ـ ایرانی بر میگزینند؛ پسران را در سن معین ختنه میکنند، ازدواج و طلاق نیز در میان آنان بر اساس قوانین اسلامی انجام میگیرد. بویراحمدیها حلال و حرام را طبق موازین شرعی رعایت میکنند، و برای اثبات جرم یا بیگناهی، به قرآن سوگند میخورند. ایشان، مانند دیگر شیعیان ایرانی، اعیاد مذهبی را جشن میگیرند و در مراسم عزاداری تاسوعا و عاشورا به نوحه خوانی و سینه زنی میپردازند؛ در گذشته که نظام ایلی برقرار بود، سران ایل در اجرای این مراسم، سهم بزرگی داشتند. نقش سادات در این میان قابل توجه است. هیچ منطقهای از ایران به اندازة کهگیلویه ـ بویراحمدی، تیرهها و طوایف سادات را در خود جای نداده است. مراسم خاکسپاری، در میان بویراحمدیها کاملاً بر اساس موازین شرعی است. انجام عبادات اساسی، چون نماز و روزه و حج، نیز جزو فعالیتهای روزمرة بویراحمدیهاست. با اینهمه، در میان بویراحمدیها اعتقاد به انواع موجودات ماورای طبیعی چون آل، غول، پری، جن، و درختان و مکانهای مقدس نیز وجود دارد.
ایل ممسنی.
ایل ممسنی در منطقه ممسنی ساکن است این منطقه را در گذشته شولستان نیز مینامیدهاند. شول نام ایلی است از ایلهای استان فارس که نخستین بار در لرستان (سرزمین لرستان) سکونت داشت و در حدود سال ۳۰۰ هجری قمری نیمی از لرستان را زیر فرماندهی قرار داده بود و توسط سیف الدین ماکان روزبهانی اداره میشد.
فهرست طایفههای لرستان
به پراکندگی و جزئیات طایفههای ساکن و وابسته به این استان میپردازد. لرستان، یکی از استانهای غربی ایران است. این استان ۲۸٫۲۹۴ کیلومتر مربع مساحت دارد و جمعیت آن در سرشماری سال ۱۳۸۵ بالغ بر ۱٫۷۱۶٫۵۲۷ نفر گزارش شدهاست.این استان سیزدهمین استان ایران از نظر جمعیت میباشد و یکی از استانهای پرجمعیت ایران به شمار میرود.خرمآباد مرکز استان و بروجرد دومین شهر بزرگ آن است. طبق آمار سال ۱۳۸۵، خرمآباد بیست و دومین شهر بزرگ ایران و بروجرد بیست و هشتمین شهر بزرگ کشور است. لرستان سرزمینی کوهستانی است و غیر از چند دشت محدود، سراسر آن را کوههای زاگرس پوشاندهاست.
موقعیت لرستان
منطقه کوهستانی لرستان به دلیل داشتن مراتع فراوان و داشتن اقلیمهای مختلف از دیرباز از مراکز مورد توجه ایلها و طایفههای کوچرو بودهاست که برای چراندن دامهای خود بین نقاط سردسیر شمال و شرق لرستان و نواحی گرمسیری جنوب و غرب آن در رفت و آمد بودهاند. به استثنای شهرهای تاریخی مانندخرمآباد، بروجرد و الشتر که در دورههایی رونق یافته و به محیطی چند فرهنگی تبدیل شده بودند، زندگی طایفهای و عشیرهای روش غالب زندگی برای بیشتر ساکنان این منطقه بودهاست. به همین روی، ایلها و تیرههای فراوانی از لکها، لرها و بختیاریها در لرستان ساکن شدهاند که برخی از آنان بومیان لرستان بودهاندمانند طایفه خورشیدوند که بازماندگان اتابکان هستند و گروههایی نیز در دورههای مختلف تاریخی به این منطقه کوچیده و یا کوچانیده شدهاند.
ایلات لرستان
یکجانشینی عشایر و گسترش زندگی در روستاها و شهرها، باعث دگرگونی در شیوه زندگی مردمان شدهاست. امروزه وابستگیهای قومی و طایفهای کم رنگ تر شده و با مهاجرتهای درون استانی و برون استانی، آمیزش با سایر اقوام و نیز با تغییر نامهای خانوادگی، نشانههای وابستگیهای طایفهای در حال رنگ باختن است.
مثال سازمان ایل در لرستان:
فهرست زیر شامل ایلها و طایفههایی است که در محدوده استان لرستان امروزی یکجانشین شده و زندگی میکنند. برخی طوایف ساکن استانهای دیگر هستند که در این فهرست نیامدهاند.
طوایف دیگر لر که در محدوده شهرستان ملایر یکجانشین شدهاند به شرح زیر میباشد:[نیازمند منبع]
مهاجرت به لرستان
حمدالله مستوفی در باره مهاجرت اقوام غیر لر به واسطه رونق لرستان در زمان حکومت اتابکان لرستان این گونه میگوید:
تومان لر کوچک ولایتی معتبر است و در ذکر مقام لران و سبب وقوع اسم لری برایشان یاد کرده شدند که درکول مارود بودند چون در آن کول مردم بسیار شدند هرگروهی بموضعی رفتند و ایشان را بدان موضع بازخواندند چنانکه در آن، چنگردی اوتری و هر قبیله از لران که در آن کولی مقام نداشتند لر اصلی نباشند. چنانکه کوشکی، کنبلی، روزبهانی، ساکی، سادلرینی، داودی، عباسی، محمد کماری و گروهی (و) جنک رومی که امرای لر و خلاصه ایشانند از شعبه سلغوری اند.
حمدالله مستوفی همچنین در مورد سایر اقوام که از مهاجران در زمان اتابکان به لرستان هستند این گونه میگوید:
و از شعب دیگران این اقوام اند؛ کارندی، جنکردی، فضلی، سنوندی، الانی، کاه کاهی و رجوارکی، دری، ویراوند، و مابکی، داری، آبادکی، ابوالعباسی، علوممائی، کچائی، سلکی، خودکی، بندوئی و جز ایشان منشعب شدند اما قوم ساهی ارسان ارکی بیهی اگر چه زبان لری دارند لر اصلی نیستند و دیگر دیهاء مارود، لر نیستند روستایی اند و این طوایف تا شهور سنه خمسین و خمسمائه هرگز سروری علی حده نداشتهاند و مطیع دارالخلافه بوده در فرمان حکام عراق عجم بودهاند.
زبان های ایلات لرستان
ایلات لرستان به دو زبان لری و لکی سخن می گویند. لکها پر جمعیتترین ایلات ساکن غرب و شمال غرب استان لرستان هستند که به صورت طایفههای کوچک متعددی گسترش یافته و زندگی میکنند. گویش این ایلات لکی می باشد.
ایل باجلوند
ایل باجلوند یا باجلانی اتحادیه ای از پنج طایفه است که عبارتند از:
بارون دوبد گردشگر روسی نیز در حدود دوقرن پیش در جدول بندی طوایف لر کوچک طوایف دالوند و سگوند را به ایل باجلوند نسبت داده است.
دو ایل باجلوند و بیرانوند بیشتر در بخش زاغه شهرستان خرمآباد و بخشی نیز در قسمتی از سیلاخور علیا در نزدیکی شهر بروجرد ساکن شدهاند اماایل باجلوند تا شمال خوزستان، اندیمشک و اطراف شوش و همچنین بخش کوچکی از دزفول ساکن شدهاند و گروهی نیز چادرنشین ماندهاند.
ایل بیرانوند
ایل بیرانوند در مرکز، جنوب و غرب لرستان و بویژه شهرستان خرمآباد ساکن هستند و از بزرگترین ایلات لرستان هستند. این ایل در اتفاقات مربوط به اواخر حکومت قاجار و اوایل حکومت رضاشاه نقش مهمی را در لرستان ایفا نمودهاست. عدهای از ایل بیرانوند به دلیل شورش در این زمان به بخشهای مختلف ایران تبعید شدند. برخی طوایف اصلی ایل بیرانوند عبارتند از:
ایل پاپی
ایل پاپی به بالاگریوه نزدیک است. مردم ایل پاپی در اندیمشک، طوایفی از آن در جنوب شهرستان خرمآباد و در بخش پاپی این شهرستان ساکن هستند. مهاجرتها و تداخل جمعیتی در سالهای اخیر، ایل پاپی را به سمت لرستان سوق داده است؛ ولی به طور دقیق خاستگاه و زیستگاه اولیه ایل پاپی خوزستان و سرزمینهای بختیاری نشین بودهاست که اغلب آن سرزمینها هم اکنون ترکیبی دوگانه دارند. طوایف عمده ایل پاپی به شرح ذیل است:
سر سلسله این ایل مراد میباشد که فرزندش به نام محمد ناصر با ساخت قلعه ای در شمال شهر اندیمشک که اکنون به نام قلعه محمد ناصر معروف است مرکزیت این طایفه را بنا نهاد. ایل پاپی از نظر گویش و فرهنگ با لرهای بختیاری همخوانی دارد.
ایل دیرکوند
ایل دیرکوند شامل طوایف میر، بهاروند، طایفه خورشیدوند، قلاوند، طایفه بابایی و تیرهای وابسته دیگر است. طایفههای یساتیاروند وزینیوند نیز از طایفههای بزرگ بخش بالاگرویوه هستند. در کتابهای قدیمی در مورد خورشیدوند چنین نوشتهاند که شاهزاده خورشید افرین و سرو وگًل نوشته محمد ابن خاوند شاه بلخی اصل ونشان خورشیدافرین را از کیانیان میداند و همچنین وی را از نسل جمشید می خواند که در قله سرو گل (قلا گل) در ۶۵ کیلومتری خرمآباد زندگی می کردهاند که بعدهای یکی از نوادگان وی به نام شاهنشاه شجاع الدین خورشید سلسله اتابکان لر کوچک رادرسال ۵۷۰ تا ۱۰۰۶ در خرمآباد بناء میکند ودر سال ۱۰۰۶ به دستور شاه عباس صفوی و والیان لرستان ال خورشید را قتل عام میکنند که تنها یک نفر از آنها به میر دریکوند پناه می آورد و دریکوندها از وی حمایت کرده و با والیان می جنگند، به همین خاطر می گویند درکوند برادر روز تنگی است بزرگ درکوند را به همراه یکی از پسرانش به نام حیدر خان از راه کوههای هشتاد پهلو به بختیاری راهی میکنداین طایفه از پنج تیره تشکیل شده است که عبارتند از:
طایفه چگنی
طایفه چگنی در بخشهای ویسیان و چگنی شهرستان خرمآباد ساکن هستند.
طایفه طرهان
منظور از طایفه طرهان، طایفههای مستقل است که در شهرستان کوهدشت و در منطقه طرهان ساکن هستند و عبارتند از:
ایل بختیاری چهار لنگ
برخی از ایلات بختیاری در مناطق دورود، الیگودرز و ازنا رفت و آمد دارند یا ساکن هستند و به گویش بختیاری تکلم میکنند.
طایفههای مستقل
ایل سادات
|
|
لوتیها
|
|
رسوم ازدواج قوم لر :
آداب و رسوم و سنت هایی که در مراسم عروسی وجود دارد دارای ریشه های تاریخی و کارکردهای مشخص است . در این نوشتار تنها آداب و رسوم و سنت های رایج در مراسم ازدواج توصیف می شود . این آداب و رسوم از گذشته های دور وجود داشته و کم و بیش امروزه نیز در مناطق مختلف استان کهگیلویه وبویراحمد رواج دارد .
کچه زنی ( کنایه زنی )
مادر یا یکی از بستگان داماد پس از مشورت بسیار خصوصی با یکی از والدین دختر مورد نظر کنایه ای را می زند و با زرنگی خاصی سعی دارد که در نگاه اول تمایل و رضایت والدین دختر به وصلت با پسرش را مورد سنجش قرار دهد ، در این مرحله حرف صریح و رک نباید گفته شود .
آداب و روسم و سنت هایی که در مراسم عروسی وجود دارد ، دارای ریشه های تاریخی و کارکردهای مشخص است .
کدخداگشونی ( خواستگاری مقدماتی ) :
در مرحله نخست برای خواستگاری ، خانواده داماد ، فردی از نزدیکان و بزرگان خویش را به خانه عروس می فرستند تا به طور آشکار از عروس مورد نظر خواستگاری کند . خانواده عروس در این مرحله ، نظر قاطع خویش را ابراز نمی کنند ، ولی می توان از لحن آنها فهمید که آیا رضایت دارند یا خیر ؟ اگر خانواده عروس در این مرحله قصد داشته باشند کاملاً جواب منفی بدهند به نحوی پاسخ می دهند که طرف مقابل وارد مراحل بعدی نشود . اما اگر رضایت داشته باشند ، با خنده و گشاده رویی بامهمانان رضایت خود را نسبت به این وصلت نشان می دهند .
خواستگاری ( گپ زنی ) :
خانواده داماد در این مرحله دست به شگرد جالبی می زند . کلیه افراد فامیل نزدیک یا ده خویش را به منزلش دعوت می کند و پس از صرف شیرینی و میوه و چای ، یکی از افراد خانواده داماد لب به سخن می گشاید . وی هدف از این دعوت را بیان می کند و از حاضران می خواهد اگر با این وصلت موافقت دارند ، کسانی را برای رفتن به منزل دختر مورد نظرشان برای خواستگاری تعیین کنند . بدیهی است در این جلسه در هر صورت کسانی که با موضوع موافقت ندارند مجلس را ترک می کنند و موافقین کسانی را برای خواستگاری انتخاب می نمایند . آنها در زمانی که تعیین شده است جهت خواستگاری به خانواده دختر می روند و به طور رسمی از دختر خواستگاری می کنند . خانواده دختر جواب قطعی خود را مشروط به توافق بستگان نزدیک خویش می داند . البته وی در مرحله « کد خدا گشونی » از نظر بستگان درجه اول و آنهایی که در محل نفوذ دارند با خبر شده است . به هر حال خانواده عروس اعلام می کنند که چند روز دیگر جوابتان را به فلانی ( یکی از خواستگاران ) خواهیم داد . از این رو خانواده دخترجلسه ای همانند آن جلسه ای که خانواده داماد ترتیب دادند ، تشکیل داده و جواب قطعی را به نماینده تعیین شده خواهند داد و پس از این در صورت جواب مثبت دختر و پسر به طور رسمی نامزد یکدیگر شناخته می شوند .
بردن داماد به خانه همسر آینده اش ( خسی ) :
با نامزد شدن دختر و پسر ، داماد به همراه چند نفر از کسان خود با اعلام قبلی به صرف شام یا ناهار به خانه خسی ( خانه همسر آینده اش ) می رود تا از آن روز به بعد ، داماد بتواند به خانه همسر آینده اش رفت و آمد کند .
رخت کنونی نامزدی ( نشانه بندون ) :
« رخت کنون » مراسمی کاملاً زنانه است و در این مراسم مقداری لباس و طلا ، و زینت آلاتی همانند گوشواره ، حلقه ، دست بند و … طی مراسمی ویژه ، به خانه دختر برده می شود . با اجرای این مراسم ، خانواده پسر نشانه ای بر روی دستان یا گوش های عروس خویش می گذارند .
کد خدا کشونی :
در این مرحله با موافقت خانواده ها ، زمان عروسی مشخص می شود . در این مرحله با اطلاع قبلی مجدداً عده ای از ریش سفیدان ( فامیل و کسان ) داماد جهت تعیین روز دقیق عروسی و تعیین « مهریه ومیزان پول نقدی » به خانواده عروس می روند . در این جلسه بین ریش سفیدان فامیل داماد و ریش سفیدان فامیل عروس ، جهت انجام مراسم بعدی ، توافق صورت می گیرد . البته در همه این مراحل اصل بر توافق طرفین است .
مهریه :
مهریه که در اصطلاح محلی به آن « پشت قباله » یا « حق مهر » می گویند ، همان « صداق » یا « مهریه » است که در دفاتر در سند رسمی ازدواج درج می شود و محمل
« شرعی » نیز دارد .
میزان مهریه در وهله اول تضمینی است برای جلوگیری از طلاق و برآورد عموم این است که هر چه سنگین تر گرفته شود ، از قدرت بازدارندگی بیشتری برخوردار
می شود . در هر صورت « پشت قباله » نسبت به عوامل زیر متغیر است :
1- خویشاوندی : بدیهی است که وقتی عروس و داماد از یک ده یا خویشاوند نزدیک باشند ، به احتمال پشت قباله وی اندک است ؛ بر عکس در صورتی که خویشاوند نباشد و مخصوصاً از دو طایفه یا از دو روستا باشند سعی می شود که تا حد امکان پشت قباله بیشتر باشد .
2- موقعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده : هنگامی که دختر از طبقه و قشر بالای جامعه باشد ، ا حتمالاً میزان پشت قباله وی بیشتر است .
3- موقعیت مذهبی : هنگامی که دختر از اعضای خانواده های مذهبی باشد و یا احتمالاً از وابستگان روحانیون سرشناس باشد ، احتمالاً میزان « پشت قباله » وی کمتر است .
4- وضعیت ظاهری دختر : وجاهت و میزان زیبایی دختر نیز در میزان مهریه وی مؤثر است .
باید متذکر شد که مهریه هر چند مطابق قوانین حقوقی و شرعی و در شمار حق زن است ، و او می تواند آن را طلب کند ، ولی تا جایی که بررسی شد ، هیچ کس مبلغ مهریه را نپرداخته است ، مگر در مواردی که طلاق صورت گرفته باشد .
شیر بها :
شیر بها مبلغی است که خانواده شوهر به خانواده دختر می دهد تا به ازای آن خانواده زن جهیزیه دختر خود را تدارک نمایند و از طریق آن مقدمات عروسی را فراهم نمایند . با وجود این چه مبلغ را « عروس بها » معنی کنیم و چه شیربها در استان کهگیلویه وبویراحمد با این معانی چندان کاربردی ندارد
تفاوت اساسی که بین عروسی های استان کهگیلویه وبویراحمد با مناطق دیگر وجود دارد در این است که در دیگر مناطق معمولاً خانواده دختر باید کل جهیزیه وی را تهیه کنند و سپس او را به خانه بخت بفرستند ، ولی در این منطقه اولین رسم وشرطی که وجود دارد « کاغذ خانه داری » است که شرح آن خواهد آمد . اجرای رسم « کاغذ خانه داری » بر عهده خانواده پسر است و باید این لوازم را تهیه کرده و تحویل بدهند . بر اساس « کاغذ خانه داری » خانواده دختر در مقابل وسایلی که به دختر خویش می دهند ، مقداری پول می گیرند که خانواده دختر میزان آن را درمراسم
« کدخدا برونی » تعیین می کند . این مبلغ نسبت به توان خانواده پسر و وسایلی که خانواده دختر برای فرزندشان تهیه می کند متفاوت است .
کاغذ خانه داری :
کاغذ خانه داری رسیدی است که در مجلس « کدخدا کشونی » از خانواده داماد گرفته می شود . در آن رسید ، کلیه وسایل عروسی و لوازم خانه بسته به شرایط روز نوشته می شود و خانواده پسر ملزم به تهیه آنها به هنگام عروسی است . در روزگار قدیم که برق نبود ، وسایل برقی جزو این وسایل نبود ، ولی در حال حاضر لوازم برقی همانند یخچال ، پنکه ، کولر و وسایلی همانند کمد و ظرف چینی ، فرش و رختخواب و … را شامل می شود . در مواردی نیز ماشین لباسشویی ، آبمیوه گیری و … کالاهای لوکس دیگری را ضافه می کنند که بستگی به شرایط اقتصادی طرفین دارد . البته اگر در مجلس یاد شده قرار شد که بعضی وسایل به وسیله خانواده دختر تهیه شود ، آن کالاها از لیست یاد شده حذف می شود .
به هر حال پس از تعیین میزان مهریه « پشت قباله » ، میزان پول نقد و گرفتن
« کاغذ خانه داری » روز عروسی مشخص می شود و ضمن آن میزان تقریبی وسایل خوراکی مورد نیاز جهت انجام مراسم و دعوت بستگان درخواست می شود . در این مرحله خانواده داماد از خانواده عروس می خواهند نیازهای خود را در مورد تعداد گوسفند ، بز و مرغ ( برای کشتار ) ، مقداری برنج ، قند ، چای و … اعلام کنند . بدیهی است در صورتی که خانواده دختر قصد دعوت کلیه بستگان را داشته باشد ، خانواده داماد نیز کلیه بستگان خویش را دعوت کند و در این صورت هزینه ها نیز بالا می رود.
دو طرف نمایندگانی هم انتخاب می کنند تا در صورتی که بستگان و اقوام مشترک داشته باشند ، دعوت کردن از آنها بین خانواده دختر و پسر تقسیم شود .
عروسی :
در روزی معین که قبلاً مورد توافق طرفین قرار گرفته است مراسم عروسی آغاز می شود .
مکان پذیرایی :
پذیرایی هم ازطرف خانواده داماد انجام می گیرد و هم از ناحیه خانواده عروس . با این حال پذیرایی از طرف خانواده عروس معمولاً کوتاهتر و به صرف شام یا ناهار صورت می گیرد ، در حالیکه پذیرایی از ناحیه داماد معمولاً چند روز وبه صرف چند شام وناهار انجام می گیرد . تاکنون معمولاً مکان پذیرایی خانواده عروس و پذیرایی خانواده داماد در منزل پدر عروس و پدر داماد صورت گرفته است ، لیکن امروزه با در برخی از خانواده ها مراسم عروسی در اماکن تفریحی یا هتل ها صورت می گیرد .
مراسم دعوت :
همانگونه که ذکر شد قبلاً تعیین می شود چه گروهی را چه کسی دعوت کند ، یک روز قبل از موعدی که قرار است مدعوین دعوت شوند به وسیله کارت عروسی یا به صورت شفاهی از آنها دعوت می کنند که فردا ظهر یا شام به منزل فلانی « معمولاً پدر عروس یا پدر داماد » تشریف آورید و در قدیم رسم بود که به کسی جهت دعوت قدم رنجه می کرد مبلغی عنوان « رنج پا یا پارنجون » داده می شد . بدین ترتیب طی یک روز یا چند روز بسته به شرایط و تعداد میهمانان مراسم پذیرایی طول می کشد .
میهمانان هنگامی که جهت صرف غذا به عروسی حرکت می کنند ، گروه گروه خود را به مراسم می رسانند . خانواده ها یا فامیل با همدیگر خواهند رفت . آنها قبل از حرکت در یک نقطه جمع می شوند و مشورت می کنند که هر فرد چه میزان پول بدهد . مبالغ را به یک نفر می دهند و روانه می شوند . هنگامی که وارد شدند وظایف میزبان شروع می شود ، با نظارت پدر ومادر عروس و یا داماد ، ابتدا برای آنها شیرینی و چای برده می شود . اگر دعوت شده از طرف خانواده عروس باشد ، پدر عروس و اگر از طرف خانواده داماد دعوت شده باشد ، پدر داماد باید به کنار آنها رفته و به آنها خوش آمد بگوید . پس از صرف غذا پدر داماد و یا پدر عروس باید دم در بایستد تا میهمانان را بدرقه کنند .
رخت کنون :
پارچه های ( رخت ها ) که قبلاً خریداری شده اند طی مراسمی بریده می شوند و تا هنگام عروسی دوخته شوند . همراه این رخت ها چند عدد « سر کالا » که شامل پیراهن یا لباس هایی جهت بستگان عروس است برده می شود .رخت ها طی مراسمی در روزهای آخر عروسی باز می شود و سرکالاها تقسیم می شوند عروس که توسط عده ای از بستگان وی در همانجا آرایش شده است ، لباس ها را همراه با هلهله و شا دی می پوشد و برای نکاح آماده می شود .
نکاح کنان :
در قدیم در مجلس عقد کنان ، عاقد که معمولاً روحانی بود ابتدا از پدر عروس و داماد ، اجازه جاری کردن صیغه عقد دائم را می گرفت . سپس برای گرفتن وکالت از عروس با « ترکه ای چوبی » به مجلس زنانه می رفت . عروس زیر چادر بود و یکی از بستگان عروس نیز وی را هدایت می کرد . روحانی با ترکه چوب به سر عروس اشاره می کرد و می گفت : بی بی فلانی ، آیا اجازه می دهی که شما را به عقد آقای فلانی با مهریه بهمان و این مقدار مثقال طلا و یک جلد کلام الله مجید ، در آورم . عروس در اینجا با هدایت همان زن زیر چادر از پدر ، مادر ، برادر ، دایی و عمو و … ( بسته به نوع هدایت زن زیر چادر همراه وی ) اجازه می گرفت . پس از چند مرتبه ، فرد روحانی همان موارد را ، تکرار تا عروس « بله » را می گفت . سپس حاضران هلهله و شادی و « کل » می کردند و روحانی صیغه عقد دائم را جاری می کرد .
بردن عروس از خانه خودشان :
عروس را باید پدرش از زمین بلند کند و وی را به دست داماد سپرد . به این ترتیب عروس جهت حرکت برای رفتن به خانه بخت آماده می شود . امروزه عروس با اتومبیل به خانه داماد برده می شود . ولی در گذشته به وسیله اسب یا چهار پای دیگر این مراسم صورت می گرفته است . همراه با عروس یکی از اعضای خانواده عروس می آید که راهنمای عروس است .
دم خونه گرونی ودم حیله ( حجله ) گرونی یا پاگشون:
عروس با راهنمایی همراهش دم خانه داماد می نشیند تا این که داماد با دادن هدیه ای مثل طلا یا پول وی را راضی کند که بلند شود . خانواده داماد در همین مرحله با قربانی کردن بز یا گوسفند ورود عروس را به منزل شان جشن می گیرند . عروس با ولوله شادی به سمت حجله ای که از قبل تزئین شده است رهنمون می شود . عروس بار دیگر می نشیند و منتظر دادن هدیه دیگری از جانب داماد است که به آن « دم حیله گرونی » می گویند و پس از آن ، عروس را به حجله می برد .
حجله رون ( حجله روان ) :
معمولاً بانویی با تجربه ، راهنمایی های لازم در خصوص زندگی مشترک با شوهر آینده را در اختیار عروس قرار می دهد . متقابلاً مردی جوان که از دوستان و نزدیکان داماد و متأهل است مسائل زندگی مشترک را به داماد گوشزد می کند ، داماد به عنوان پاک دامنی و شکر خداوند دو رکعت نماز شکر با سجاده ایی که معمولاً چادر عروس است ، به جای می آورد و زندگی مشترک آنان با دعا به درگاه الهی آغازمی شود .
یوزی :
یوزی اصطلاحی محلی آن عبارتست از بیان واقعیت —– عروس و درصورت لزوم شهادت در این موضوع و اعلام آن به خانواده عروس .
دیدار با عروس و داماد در حجله :
از فردای مراسم ، بستگان داماد و عروس ، مرد و زن همراه با هدایایی جنسی و نقدی خویش به دیدن عروس رفته و به آنها تبریک می گویند . عروس و داماد نیز باید به خوبی از آنها پذیرایی کنند .
مراسم جشن نهایی :
پس از دو یا چند روز ، خانواده عروس هدایایی را که خریداری کرده بودند ، به همراه زنان وابسته خود به خانه داماد می برند در آنجا با استفاده از گوشت و برنجی که پس از پایان مراسم عروسی در خانواده عروس گذاشته بودند ، غذایی درست کرده و با دعوت از وابستگان داماد و کسانی که در عروسی متحمل زحماتی شدند ، از آنها تشکر و قدردانی می شود . خانواده عروس و زنان همراه پس از چیدن وسایل عروس و صرف غذا به خانه خویش بر می گردند . این رسم در برخی مناطق استان ” پس پرده” نیز گفته می شود .
مراسم واطلبان :
پس از انجام مراسم عروسی ، عروس به همراه داماد به خانه پدرش دعوت
می شود که پس از آن بتواند به همراه شوهرش به خانه پدرش رفت و آمد کند . با انجام این مراسم ، عروسی از آن لحظه به بعد پایان می پذیرد و زندگی مشترک چرخه ای دیگر را آغاز می کند . با وجود این ذکر این نکته مهم به نظر می رسد که آئین هایی مربوط به عروسی و ازدواج در استان کهگیلویه وبویراحمد در مسیر زمان دچار تحول و دگرگونی شده است . بدین معنی که بعضی آئین ها و همچنین نگرش ها و باروها یا کهنه شده و دیگر کاربردی ندارد و بعضی از آنها هم منطبق با مقتضیات کنونی شده و به اصطلاح امروز پسند شده اند . فرضاً امروزه مراسم « حنا بندون » که عروس و داماد با کسان نزدیک خود یک شب قبل از پایان عروسی به دست ها هم حنا می مالند رسمی است که الان رایج شده است . همینطور رواج آیین های جشن و پایکوبی و ترکه بازی در مراسم عروسی و یا واطلبان و … شاید علت اصلی اینکه مراسم عروسی و ازدواج دچار تغییرات و دگرگونی هایی شده ، رواج زندگی شهرنشینی و رشد تحصیلات عالی میان جوانان در استان باشد…
چوب بازی و دستمال بازی
دو آیین سنتی مناطق زاگرس نشین ایران می باشند، که خاستگاه هر دو میدان رزم بوده است.
این آیین دیرین که فردوسی نیز در شاهنامه به آن اشاره کرده است، هنوز در بین قوم لُر بختیاری اجرا می شود با این تفاوت که از آیینی رزمی به آیینی بزمی تبدیل شده است.
برخی قوم نگاران دیرینه شناس ،قدمت آیین چوب بازی بختیاری را قرن پیش می دانند به گونه ای که تاریخ آن به نبرد ایرانیان با مهاجمان مقدونی منتسب شده است.
ˈچوب بازی بزمی ˈ یا ترکه بازی اکنون در جشن های بختیاری ها رواج دارد و به گونه ای است که دو مرد با دو چوب به مبارزه نمادین با یکدیگر می پردازند.
ترکه محکم و کلفت در این مبارزه نمادین دست مدافع و ترکه نازک که با حرکت کتف ها همراه است در دست حمله کننده
می باشد و میدان رزم نیز برای فرار از حمله ترکه نازک
پیش بینی شده است.
این ترکه بازی یا چوب بازی همراه با کرنا نوازی و دهل نوازی
می باشد و صدای کوبش دهل یادآور سم ستوران در نبرد و رزم بوده است
چوقا
چوخا، بالاپوش مردان روستایی و عشایر بختیاری در غرب ایران است که همواره دارای آستین کوتاه است. این پوشش در بین مردم شهرنشین این قوم نیز در مراسم گوناگون رواج دارد و توسط زنان بختیاری از موی گوسفند بافته میشود.
چوقا نه پوششی سفید است و نه سیاه، بلکه پوششی است با دو رنگ سیاه و سفید. معمولاً بلندیِ چوقا باید به حدی باشد که تا زیر زانو برسد. نقشِ چوقا همواره دارای شکلی ثابت است و در آن خطوط سیاه به صورت عمودی وارد خطوط سفید میشوند. درباره چراییِ نگاره این بالاپوش چند نظریه وجود دارد اما هنوز پیشنهاد همه پسندی درباره خاستگاه یا مضمون این نقش از سوی صاحب نظران انجام نشدهاست. ترکیب رنگهای دیگر چوقا کرم – آبی، کرم – سرمهای و یا کرم – قهوهای است. آستین کوتاه چوقا بیشتر حالت نمایشی دارد و به عنوان جیب نیز میتوان از آن استفاده کرد.
در شمال شرقی دزفول دهی به نام لیوس (دزفول) وجود دارد که چوقاهای بافته شده در آن بتدریج به «چوقا لیویسی یا لیواسی» مرسوم شدند و بر همین اساس به این بالاپوش چوقالیوسی هم میگویند. تاریخ بافت این پوشش کمتر فیلم های تماشایی از سرزمین لر...
برچسب : نویسنده : fh-kh97 بازدید : 624